معمار و مهندس محاسب
معمار معاصر که شاید آخرین انسان گرای عصر ماست، باید نسبت به زیبایی شناسی ، مهندسی ، جامعه شناسی ، اقتصاد ، اکولوژی و به طور عام، برنامه ریزی آگاه و بصیر باشد. او در عوض ، تحت آداب و سنن ، مانند یک هنرمند مورد تعلیم قرار می گیرد. آشنایی وی با ابزار اساسی و اولیه برای فهم تکنولوژی مدرن ، اکثرا محدود است : ریاضی، فیزیک و شیمی در دوره تحصیلاتش موادی الزامی محسوب نمی شود.
از طرف دیگر معلومات مهندس محاسب در رشته جامعه شناسی ، زیبا شناسی و برنامه ریزی به همان محدودیت معلومات معمار در موضوعات فنی است . بنابراین مباحثه و گفتگو بین معمار و مهندس در واقع غیر ممکن به نظر می رسد چرا که آنها فاقد زبان مشترک هستند. از آنجا که این گفتگو ضروری است در ابتدا فرد ممکن است مردد باشد که مهندس محاسب باید به معمار نزدیک شود یا بالعکس. با اندکی دقت برای درک این موضوع می توان دریافت که اساسا معمار باید در رفع این مشکل تلاش کند ، معمار باید تیم ساختمان سازی را رهبری کند و مهندس محاسب فقط یکی از اعضای آن بشمار
می رود.
حتی اگر آن خدمت نوآوری و ابتکار باشد.

برگرفته از کتاب سازه در معماری ترجمه دکتر محمود گلابچی